۴/۰۱/۱۳۸۷

بند اندازون

از ساعت ده صبح امروز رفتم آرایشگاه جرمن تا ساعت یک ظهر بگید خب! بیشترین پولی رو که تو عمرم برای این کار دادم پرداخت کردم زدم بیرون. بازم بگید خب!
خوشحال راضی از پولی که پرداخت کردم با کلی احساس خوشگلی بگشتم خونه.
این اولین بار تو زندگیم بود که از پرداخت پول آرایشگاه راضی بودم. همیشه بعدش خودم رو بخاطر دور ریختن پول و موی عجق و جق سرزنش کردم. کلی حرض خوردم چقدر با این وضع سر کنم تا دوباره بتوانم تغییرش بدهم. اما حالا کلی خوشحالم


تو ژاپن وقتی میرفتی آرایشگاه ماساژ مجانی هم می گرفتی که خیلی حال می داد. اما یه گندی به سرت می زد که حد نداشت. من حتی یه بار هم از موهام راضی نبودم.

دخترک بلوند آلمانی چنان با بند کار می کرد که انکار جد اندر چدش این کاره بودند. عمرا کسی تو ایران تمام ابرو رو با بند برداره .
فقط هشت یور شارژم کرد. تو ایرلند برای وکس ابرو ازم ده یورو می گرفت فقط یه کم زیرش رو وکس می انداخت.

انکار تو آلمان استفاده از بند خیلی مرسوم هست. خیلی ازش استفاده می کنند.
ده دوازده سال پیش تو کانادا کمتر کسی اسمش رو شنیده بود یا ازش استفاده می کرد.. اما الان کم کم من دیدیم تو آرایشگاه کانادایی هم استفاده می کنند ولی بیشتر آرایشگر ها عرب یا ایرانی یا ترک هستند.
به هر حال خداوند پدر مادر جد اجداد آن کسی که این بند رو اختراع کرد حالا عرب بود ترک بود فارس بود بیامرزه که خیلی خوب چیزی اختراع کرد. الان باید کلی حق الختراع بگیره
برای حس ارضا شدن حس کنجکاوی شما بگم من بدون عینک نمیتوانم ابرو رو درست کنم. ناچارم برا برداشتن شش تا ابرو ناقابل التماس دست دیگران کنم.

خلاصه ما کلی خوشگل کردیم می خواهیم بریم دو روز در رکاب ریيس جمهور محترم و مردمی یه نهاری باهم بخوریم دور هم باشیم بگیم بخندیم.
ما رو داشته باشید تا با کلی خبر تازه برگردیم.

۳/۱۵/۱۳۸۷

Lilypie 3rd Birthday Ticker